در میان تمام این میلیونها (با شاید میلیاردها) کسب و کاری که در تلاش هستند تا نامی برای خود دست و پا کنند، برندهای زیادی وجود دارند که با طراحی لوگو، تبلیغات در رسانههای مختلف و فروش محصولاتشان تصور میکنند که برندینگ را انجام دادهاند اما در حقیقت اینها تنها بخشی از جهان بزرگ برندینگ است و بدون آنها ماندگاری برند سخت و یا ناممکن میشود.
به گزارش EarthWeb سالانه حدود ۳۰۵ میلیون استارتاپ در سراسر دنیا شروع به کار میکنند اما تنها ۱۰% از آنها در میدان باقی میمانند و آن نیز به دلیل داشتن استراتژی برندینگ قوی و پیشروی با توجه به آن است.
فاکتورهای برندینگ زیادی برای تبدیل کردن یک کسب و کار به برندی موفق وجود دارد و در ادامه علاوه بر شرح خلاصهای از ملزومات، به بررسی این فاکتورها میپردازیم. با آژانس تبلیغاتی کروشه همراه باشید.
بیشتر بخوانید: مدیریت برند یا brand management چیست؟
برندینگ چیست؟
در شرح برند مؤسس آمازون، جف بزوس، میگوید: «برند شما چیزی است که بقیه مردم زمانی که شما در اتاق نیستید دربارهاش میگویند.» و برندینگ فرایند و اقدامات لازم برای ساخت و پرورش ذهنیت مردم و مخاطبینتان انجام میدهید. این اقدامات معمولا شامل سه عنصر اصلی یعنی استراتژی برند، هویت برند و بازاریابی برند است.
نکته قابل توجه در برندینگ این است که این رسیدن به یک برند موفق و نتایج مطلوب در برندینگ، یک شبه یا حتی یک ماهه اتفاق نمیافتد. بلکه ماهها و سالها تلاش مداوم نیاز است تا بتوانید به یک برند موفق و مشهور تبدیل شوید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره برندینگ اینجا کلیک کنید.
مزایای توسعه برای رسیدن به یک برند موفق چیست؟
صرف زمان، تلاش و منابع برای توسعهی برند برای برخی از صاحبان برند امری غیر ضروری به نظر میآید اما واقعیت این است که طی این اقدامات میتوان انتظار موارد زیر را داشت:
ارائهی یک راهنمای واضح: هویت برند به صاحبان کسب و کار و تمام شرکت کمک میکند تا دیدگاه برند، اهداف و مسیرهای ممکن برای رسیدن به موفقیت را بهتر درک کنند.
افزایش اعتبار: مخاطبین هنگام خرید یا تصمیم به انجام آن، اعتبار برند را بررسی میکنند. هر قدر برند شما از خودش مطمئنتر و معتمدتر باشد، جذابیت بیشتری برای مشتریان خواهید داشت که این جذابیت به فروش منتهی میشود.
افزایش شناخت برند: مشتریان معمولا برندی که تجربه خرید خوبی از آن را دارند به دیگران معرفی میکنند و زمانی که در استراتژی برندینگ خود بر شناخت برند هم تمرکز کرده باشید، این موضوع چند برابر میشود.
جذب مخاطبان ایدهآل: زمانی که مخاطبین با ارزشها و مأموریت برند ارتباط برقرار کنند یا به آن مرتبط باشند، جذب آنها و ابدیلشان به مشتری راحتتر است.
فروش مجدد و مشتریان بازگشتی: زمانی که یک استراتژی برند خوب داشته باشید و برند موفقی تلقی شوید، مشتریان به برند شما باز میگردند و در لیست اولین گزینههایشان قرار میگیرید.
۵ ویژگی اصلی یک برند موفق چیست؟
یک برند موفق به طور کلی باید ۵ ویژگی زیر را داشته باشد. البته توجه داشته باشید که نسبت این ویژگیها باید بر حسب نوع کسب و کار و جایگاه برندتان تطابق داشته باشد.
-
- قابل تشخیص باشد: یک برند موفق به سرعت توسط مشتریان و مخاطبینش شناخته میشود.
-
- متمایز از رقبا است: برندی که به موفقیت رسیده باشد، خود را به شکلی حرفهای از رقبایش متمایز کرده است و این تفاوت را در ذهن مخاطب نشانده است.
-
- ثابت و منسجم است: اگر برند از یک استراتژی قوی پیروی کرده باشد، در هر بستر و به هر شکلی، هویت بصری ثابتی دارد و منسجم عمل میکند.
-
- ارتباط خوبی برقرار میکند: یک برند موفق ارتباط معنادار و خوبی با مشتریان و مخاطبان خود دارد. مشتریان این برندها اغلب از در ارتباط قرار گرفتن با این برندها لذا میبرند.
-
- با همه تعامل خوبی دارد: برندی موفق باید با همه گروههای مخاطب و غیر مخاطب ارتباط خوبی داشته باشد و از حاشیه دوری کند. همچنین تعامل میان کارکنان باید به قدری مثبت باشد تا فرصتهای شغلی موجود در برند به یک هدف برای افزاد خارج از سازمان تبدیل شود.
مراحل و تکنیکهای برندینگ موفق
ساخت یک برند ممکن است مدتها به طول انجامد و تبدیل آن به یک برند موفق نیز پروسهای کوتاه مدت نیست. در ادامه تلاش شده است تا علاوه بر بررسی مراحل برندینگ موفق، تکنیکهایی که به شما کمک میکند سریعتر به موفقیت برسید را نیز مطرح کنیم.
-
- برندتان را بشناسید.
برند شما هویتی دارد که شامل اهدافی است که برای رسیدن به اینها لازم است سوالات زیر را از خود بپرسید:
-
- چرا برند شما وجود دارد؟
-
- چه چیزی آن را متمایز میکند؟ و مردم چطور متوجه این تفاوت میشوند؟
-
- چه مشکل یا مسئلهای را حل میکند؟
-
- چرا مردم باید به آن اهمیت دهند؟
تکنیک برندینگ موفق شماره۱: نوع دیگر در رسیدن به این موارد، استفاده از دایرههای طلایی سیمون سینک است. دایرهای را تصور کنید که در آن یک چرای بزرگ وجود دارد. در این دایره باید از برند خود و محصولات و خدماتش بپرسید «چرا»؟ در دایره میانی یک چطور یا چگونه وجود دارد و در دایره بیرونی یک چه که درباره مسائل کلیتری سوال میکند.
سیمون سینک در ادامهی توضیحات این دایرهی طلایی میگوید:
«مردم کاری که شما انجام میدهید را نمیخرند بلکه آنها دلیل اینکه چرا این کار را انجام میدهید را میخرند. هدف خرید و فروش و کسب و کار با تمام کسانی که به محصولاتتان نیاز دارند نیست بلکه هدف کسب و کار با کسانی است که به آن چه شما باور دارید، باور دارند.»
دقت کنید که طبق آمار ۶۳% از مصرفکنندگان ترجیح میدهند از برندی خرید و حمایت کنند که یک هدف مشترک با آنها دارد. همچنین ۵۰% از مصرفکنندگان سراسر دنیا گفتهاند که حالا بیشتر بر اساس ارزشها و تأثیرات برند تصمیم به خرید میگیرند.
-
- میدان رقابت را بشناسید.
هیچوقت نباید دقیقا مانند برندهای بزرگ در حوزه کسب و کار خود عمل کنید اما باید بدانید آنها در چه بخشهایی خوب و در چه بخشهایی ضعیف هستند. هدف این است که بتوانید متفاوت از آنها عمل کنید و ضعفهایشان را تبدیل به فرصتی برای خود کنید.
تحقیق کنید تا بدانید برندهایی که با شما در یک میدان رقابتی قرار دارند کدامها هستند؟ آنها چه چیزی برای ارائه دارند و شما چگونه میتوانید بهتر از آنها عمل کنید.
سپس به سوالات زیاد پاسخ دهید:
آیا پیامرسانی و هویت بصری رقیبانتان در تمام کانالها و بسترها یکسان و منسجم است؟
کیفیت محصولات و خدمات رقیب چگونه است؟
آیا نظرات و پیشنهادات مشتریان یا کامنتهای مشتریان در شبکههای مجازی رقبا را میتوانید بخوانید؟
بسترهای فعالیت آنلاین و آفلاین رقبا شامل چه چیزهایی میشود و در کدام رسانه های تبلیغاتی فعالتر هستند؟
تمام این اطلاهات را در جدولی وارد و آنها را بررسی و تحلیل کنید و سپس مقایسهای با فعالیتهای خود انجام دهید. بررسی کنید چه چیزهایی از دید رقیبانتان پنهان مانده است و کدام نیازهای مشتریان از طرف آنها نادیده گرفته شدهاست؟ به این صورت میتوانید به برندی موفق با ضعفهای حداقلی تبدیل شوید.
-
- مخاطب هدف خود را مشخص کنید.
در مقاله بازار هدف گفته بودیم که همه نمیتوانند مخاطب هدف برند یا بازار هدف آن باشند؛ مگر گوگل!
هنگام برندینگ در نظر داشته باشید که می خواهید دقیقا چه گروهی را هدف قرار دهید تا بتوانید مأموریت و پیامی مناسب آن گروه طراحی کنید.
نکته کلیدی در اختصاصی بودن است. به سبک زندگی و جزئیات و الگوی رفتاری مشتریانتان دقت کنید تا بتوانید راحتتر مخاطب خود را پیدا کنید.
تکنیک برندینگ موفق شماره۲: یکی از بهترین راهها برای تحقیقات در بازار و گروههای مخاطب، تعریف پرسونا (شخصیت) برای کاربران و مخاطبینتان است.
اگر از قبل مشتریان خود را دارید، اطلاعات آنها را تجزیه و تحلیل و گروهبندی کنید. برای این گروهبندی از مواردی مانند سن، جنسیت، موقعیت مکانی، درآمد، شغل و تحصیلات استفاده کنید. اما اگر صاحب یک کسب وکار جدید و کوچک هستید، یک گروه خاص را در بازار کسب و کارتان پیدا کنید. برای مثال به جای هدف قرار دادن کل جمعیتی که مشتاق به خرید لباس هستند، به سراغ گروهی بروید که لباسهای قدیمی و کلاسیک و وینتج را میپسندند.
با این روش رفته رفته تعداد زیادی مخاطب با پرسونای تقریبا مشابه خواهید داشت که میتوانید به صورت اختصاصی برایشان تبلیغات یا تولید محتوا انجام دهید و آنها را به خرید ترغیب کنید.
برای مثال ممکن است تیپیکال اکثریت پرسونای مخاطبین شما دانشجوهای خانمی باشند که آخر فصل خرید میکنند. بنابراین میتوانید قبل از شروع هر ترم دانشگاه با تخفیفهای ویژه آنها را به خرید وادار کنید.
تکنیک برندینگ موفق شماره۳: برا ی شناخت مخاطب و تحلیل پرسونای آن میتوانید از ابزارهایی مانند Google Analytics استفاده کنید یا برای دریافت اطلاعات بیشتر از آنها نظرسنجیهایی با این هدف طراحی و منتشر کنید.
-
- مأموریت و چشماندازی برای برند تعریف کنید.
داشتن یک مأموریت که بتواند علت وجود و اهداف شما را تعریف کنید میتواند به معرفی شما و جذب مشتریانتان کمک بسیاری کند. بسیاری از برندهای بزرگ از مأموریت و چشمانداز خود استفاده کردهاند و تگلاین و شعارهای جذابی خلق کردهاند.
برای تعریف ارزشها، چشمانداز و مأموریت برند فرمت و قالب ثابتی وجود ندارد اما موارد زیر میتواند به شما در پیدا کردن و تعریف آنها در کسب و کارتان کمک کند:
-
- چشمانداز برند: برای تعریف چشمانداز برند اهداف بلند مدت یا رویاها و ایدهآلهای برند که قصد دارید در آینده دور به آن برسید را به طور خلاصه شرح دهید. این اهداف بلند مدت تنها باید مرتبط با مخاطبین و برندتان باشد. برای مثال پولدار شدن یک چشمانداز شخصی است. اما تنپوش همه شدن میتوانید چشمانداز خوبی برای یک برند پوشاک باشد.
چشماندازها در مؤسسات و انجمنهای خیریه یکی از گزینههای حیاتی برای ثبات و تأثیرگذاری هستند.
-
- مأموریت برند: این بخش مراحل لازم برای رسیدن به چشمانداز را شرح میدهد و به چگونگی تأثیرگذاری برند بر مخاطبین میپردازد. مأموریت برند پوشاکی با چشمانداز تنپوش همه شدن، میتواند گسترش شعب و خدمات و محصولرسانی به سراسر کشور باشد.
-
- ارزش برند: منشور اخلاقی و اصولی که تمام کارکنان کسب و کار باید از آن در طول فعالیت خود پیروی کنند همگی ارزش برند تداعی میشود.
برای مثال از یک برند موفق میتوانیم به سراغ برند Starbucks برویم. طبق توضیحات وبسایت خود برند، چشمانداز آنها «معرفی استارباکس به عنوان تأمینکننده برتر بهترین قهوه در جهان و حفط اصول ثابت و تغییرناپذیر خود در حین رشد و توسعه» است.
مأموریت این برند نیز اینگونه تعریف شده است: «با هر فنجان، با هر گفتوگو و برای هر جامعه، ما امکانات بیحد و مرزی برای ارتباطات انسانی پرورش میدهیم.»
برخی از ارزشهای معرفی شده در استارباکس نیز شامل موارد زیر است:
-
- «تحویل و ارائه بهترین در هر کاری و مسئول دانستن خود در قبال نتایج هر امر»
-
- «حضور در لحظه، شفافیت در ارتباطات، حفظ شأن و احترام»
-
- «رفتار با شهامت، به چالش کشیدن وضعیت لحظه و پیدا کردن راههای جدید برای رشد شرکت و یکدیگر»
-
- «ایجاد یک فرهنگ گرم و صمیمی برای جایی که همه به آن تعلق دارند.»
-
- هویت بصری خوبی برای برندتان طراحی و خلق کنید.
در بخش هویت بصری برند خدمات آژانس تبلیغاتی کروشه مفصل درباره این موضوع صحبت کردهایم اما خلاصهای از آن را میتوانید در نکات زیر مطالعه کنید:
-
- یک لوگوی به یاد ماندنی خلق کنید: لوگوی منحصر به فرد و جذاب برند به شرکتها کمک بسیاری در ایجاد و افزایش آگاهی از برندشان میکند. یک لوگوی حرفهای توجه مخاطبان را به خود جلب میکند و تأثیر اولیهی خوبی روی آنها میگذارد.
-
- طرح رنگ مناسبی برای وبسایتتان انتخاب کنید: آمار نشان میدهد رنگها تا ۸۰% در افزایش شناخت برند مؤثر هستند و ۸۵% از تصمیمات خرید مصرفکنندگان را نیز تحت تأثیر قرار میدهند. ظاهری ثابت برای خود بسازید و از پالت رنگی برند استفاده کنید.
-
- تایپوگرافی را از قلم نندازید: فونتها میتوانند عامل تعیینکنندهای در حرفهای یا غیرحرفهای بودن برند باشند. سعی کنید فونتی را انتخاب کنید که با هویت و لحن برندتان سازگار باشد.
تکنیک شماره۴: میتوانید از Google Fonts استفاده کنید تا فونت مورد پسندتان را پیدا کنید.
-
- هویت بصری را با شخصیت برند تطابق دهید: در طراحی هویت بصری برند از عناصری استفاده کنید که نشاندهنده شخصیت برندتان باشد. اینگونه هم در ذهنها میمانید و هم حرفهایتر به نظر میرسید.
-
- از رقبایتان درس بگیرید: از شرکتهایی که در کسب و کار مشابهی با شما فعالیت دارند، یادداشت بردارید. نقاط ضعف و نقاظ قوت آنها و تکنیکهای برندینگی که به کار گرفتهاند را بررسی کنید و هویت بصری جذابتری خلق کنید.
-
- کتابچه راهنمای هویت بصری برند تدوین کنید: برندبوک، برندگاید و هر کتابچهای که شامل دستورالعملها و بایدها و نبایدهای برند است میتواند در حفظ یکنواختی و ثبات اصول برند در تمام کانالها و بسترها برای کارمندان و طراحان مفید باشد.
-
- موقعیت برندتان را تعیین و شناسایی کنید.
موقعیتیابی برند فرایندی است که به کسب و کار شما کمک میکند تا خود را از رقبا متمایز کند و ارزش پیشنهادی خوبی برایتان ایجاد کند. برای این کار بهتر است از مشخص کردم ویژگیها مزایای کلیدی که سایر شرکتها ارائه نمیدهند شروع کنید:
-
- قیمتهای مقرون به صرفه: محصولات با قیمت پایین مشتریان بیشتری جذب میکند اما توجه داشته باشید که این کار به معنی حاشیه سود کمتر و زیر سوال بردن کیفیت محصولات و خدمات میشود.
-
- محصولات و خدمات نوآورانه: به جای قیمت پایینتر میتوانید محصول یا خدمتی که ارائه میدهید را به شکلی خلاقانهتر و منحصر به فرد درآورید. داشتن رقبای کم یا رقیب نداشتن به شما آزادی عمل بیشتری میبخشد؛ به خصوص در هنگام تعیین قیمت!
-
- ارائه خدمات عالی: سعی کنید پشتیبانی ۲۴ ساعته در ۷ روز هفته داشته باشید تا مشتریانتان بتوانند مشکلاتشان را قبل از شبکههای اجتماعی با خودتان مطرح کنند. همچنین به مشتریانتان خدمات و تخفیفهای پس از فروش دهید تا آنها را به مشتریان وفادار تبدیل کنید.
-
- تجربه استفادهی لذتبخش: سعی کنید از همان ابتدای مسیر آشنایی مخاطب با برند تا آخرین لحظه، تجربهای بینظیر و مطلوب خلق کنید. میتوانید از متخصصین نرمافزار کمک بگیرید و وبسایت کاربرپسندتری ایجاد کنید.
-
- محصولات و خدمات پرمیوم: یک مصرفکننده رده بالا تمایل بیشتری دارد تا از کیفیت بهتری نسبت به محصولات و خدمات مقرون به صرفه استفاده کند. برای هدف قرار دادن این دسته از افراد میتوانید بخش جدایی برای آنها ایجاد کنید یا با نشان دادن فرایند تولید، توضیحات مربوط به مواد اولیه و مورد استفاده و مزایای کلیدی، محصولات و خدماتتان را برجسته کنید.
ایجاد ارتباط مؤثر در برندینگ
یک استراتژی قوی برای برندینگ موفق، به برند کمک میکند تا پیامش را به زیباترین شکل منتقل کند و ارزشهای خود را به مشتریان نشان دهد. برای اینکار میتوان از یک نام تجاری به یاد ماندنی، یک شعار یا تگلاین جذاب و یا یک داستان برند گیرا استفاده کرد.
یک نام جذاب برای برندتان بیابید.
اگر قبلا اینکار را انجام ندادهاید، به نکات خلاصهشدهی زیر توجه کنید:
-
- نام برند باید با کسب و کار شما به هر نحوی مرتبط باشد. البته شاید تصور کنید استثناهای زیادی مانند شرکت اپل وجود داشته باشد اما این نیز به نحوی به داستان شکل گرفتن آن کسب و کار مرتبط است.
-
- سعی کنید کلمات را باهم ادغام و ترکیب کنید. مثلا واژهی Netflix در اصل ترکیبی از دو کلمهی internet و flicks است.
-
- از نامهای طولانی استفاده نکنید. سعی کنید از کلمات اختصاری به جای عبارات استفاده کنید. شاید همهی مردم با BBC آشنا باشند اما ممکن است ندانند که مخفف British Broadcasting Corporation است.
-
- از فرهنگ عامه، اساطیر ملی و باستانی، ادبیات یا زبانهای خارجی الهام بگیرید. نایک یا نایکی الههی پیروزی در اساطیر یونانی است.
یک شعار جذاب بنویسید
شعار یک برند موفق باید بتواند به شکل مختصر و به یاد ماندنی هدف برند را بیان کند. مراحل زیر راهنمای نوشتن یک شعار برند حرفهای هستند و میتوانند به شما کمک کنند:
-
- با طوفان فکری لیستی از عبارات مربوط به کسب و کار و جایگاه خودتان به دست آورید.
-
- از کلمات قدرتمند که به خوبی انرژی و حس و حال برندتان را منتقل میکنند استفاده کنید تا بر پیام برند و احساس آن بیفزایند.
-
- رقبایتان را بررسی کنید و مزایای برندتان را نسبت به آنان دریابید.
-
- از یک متخصص بازاریابی برای نوشتن شعار برند کمک بگیرید.
-
- شعارتان را کوتاه و سریع و ترجیحا با قافیه بنویسید.
-
- با نظرسنجی میان تمام اعضا، گزینههایتان را محدود کنید و ۳ گزینه برتر را برگزینید و از میان آنها باید نظرسنجی قاطعانهتر یکی را انتخاب کنید.
داستان برندتان را تعریف کنید
روایتهای خوب میتوانند بر احساسات و واکنش مردم تأثیر بگذارند و تعامل و آگاهی از برند را افزایش دهند.
شما میتوانید داستان برند خود را از طریق پستهای وبلاگ، تبلیغات ویدیویی یا پادکست و یا پستها و استوریهای رسانههای اجتماعی بیان کنید. همچنین میتوانید از ایدههای زیر برای این کار استفاده کنید:
از پسزمینه شروع کنید. گفتن داستانهایی در مورد بنیانگذاران یا شروع چالشبرانگیز یا مشوق شروع برند میتواند به بهبود ارتباطگیری مخاطبین کمک کند.
چالشهای برند از ابتدا تا همین حالا را به اشتراک بگذارید تا حس همدردی و قدرت و شجاعت را در مخاطبین بیدار کند. به آنها از مبارزات برند برای رسیدن به این نقطه و کارهایی که انجام دادید تا به این مرحله برسید بگویید.
خود را در نقش قهرمان یا خیر نشان دهید. مشکلی که باعث شد به فکر ایجاد برند بیفتید را بیان کنید یا از مشکلاتی که صنعت شما با آن مرتبط است استفاده کنید و با برگزاری کمپینهای تبلیغاتی برای رفع مشکل تلاش کنید.
صداقت و شفافیت را اولویت قرار دهید. ۸۸% از مصرفکنندگان اصالت و اعتبار برند را به عنوان عامل تعیینکننده هنگام حمایت از یک برند انتخاب میکنند. در کل مردم از افراد صادقی که بیآلایش به شرح واقعیت میپردازند، بیشتر اعتماد میکنند.
-
- برندینگ وبسایت شرکت را جدی بگیرید.
هر کسب و کاری به یک پایگاه اصلی نیاز دارد و این پایگاه وبسایت آن است. وبسایت برای حضور و ایجاد اعتبار در بستر آنلاین و جذب لید بیشتر حیاتی است.
امروزه با وجود هوش مصنوعی و ابزارهای دیجیتال مارکتینگ به راحتی میتوان یک وبسایت ایجاد کرد اما پیشنهاد ما به شما، کمک گرفتن از یک تیم متخصص برای طراحی وبسایت و تضمین امنیت و پیشتیبانی و نگهداری از آن است.
یک وبسایت خوب به طور کلی باید شامل موارد زیر باشد:
-
- صفحه نخست (Homepage): تأثیر اولیهی خوب در این بخش اتفاق میافتد. سایت باید سریع پاسخ دهد و شامل اطلاعاتی در مورد شما و محصولات و خدمات و پیشنهادات ویژهی شما باشد.
-
- بخش درباره ما: در این بخش باید به بهترین شکل خودتان را معرفی کنید و از مأموریت برند و داستان آن بگویید. میتوانید تاریخچه، مؤسسان و اطلاعات دپارتمانها و اعضای تیمهای مختلف برند را نیز در این بخش ارائه دهید.
-
- صفحه محصولات یا خدمات: در این بخش باید ساختار قیمتگذاری، ویژگیهای محصولات و خدمات و اطلاعات مربوط به آن شامل تصویر، توضیحات و نظرات را قرار دهید.
-
- صفحه فرود (Landing page): ایجاد به وبسایت کمک میکند تا کاربران را برای ثبت نام در سایت، شرکت در دورههای آموزشی یا استفاده از کدهای تخفیف و حتی اشتراک خبرنامه و خرید ترغیب کنید.
-
- گواهیها و موفقیتها: در این بخش شما باید تمام افتخارات خود را به نمایش بگذارید و اعتبار خود را به وسیلهی گواهیهای معتبر و اثبات فعالیت مجازتان به مخاطبین نشان دهید. این استراتژی به اعتماد بیشتر مشتری و تشویق آن به خرید از شما کمک میکند.
بیشتر بخوانید: مهمترین روشهای جذب لید چیست؟
پس از آماده شدن بخشهای نخستین، نکات زیر را هنگام طراحی سایت در نظر بگیرید:
-
- قدرت برندتان را به نمایش بگذارید.
نام شرکت و لوگوی آن را در هر بخش از سایت قرار دهید. پیادهسازی دستورالعملهای هویت بصری و پالت رنگی به درستی میتواند بازدیدکنندگان را تشویق کنند تا برندتان راحتتر در خاطرشان بسپارند.
-
- سایت را تمیز و بدون شلوغی نگهدارید.
از عناصر منحرف کننده و Pop-Upهای بیجا خودداری کنید. در عوض از طرحهای ساده ( در سبک خودتان) و فونتهای ساده و تصاویر باکیفیت استفاده کنید تا مخاطب تمرکزش را هنگام بازدید از دست ندهد.
-
- تجربه کاربری را در نظر بگیرید.
یک سیستم واضح و یک موتور جستوجوی محتوا به مخاطبین کمک میکند تا به راحتی و به سرعت مختوای مورد نظرشان را پیدا کنند. در این موضوع باید بازه سنی و پرسونای مخاطبینتان را در نظر بگیرید؛ اگر مخاطبین شما افرادی هستند که کمتر با تکنولوژی سر و کار دارند، بهتر است همه چیز را برایشان ساده نگهدارید و اگر مخاطبینتان جوانتر هستند، روی طراحی و دیزاین سایت تمرکز کنید.
-
- صفحات را بهینه کنید.
سعی کنید از یک متخصص سئو کمک بگیرید تا امتیاز وبسایت شما را در لیست صفحات جستوجو بالاتر بیاورد و ترافیک ارگانیک بهتری داشته باشید. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره بهینهسازی موتورهای جستوجو میتوانید به بخش خدمات کروشه مراجعه نمایید.
منبع korosheh.com